🕔1398/05/08
«در زمانهای قدیم شایعه شده بود در یک سرزمینی حاکم مرده. خبر پخش شد و به گوش حاکم رسید و دستور داد کسی که شایعه را درست کرده فوراً پیدا و دستگیر کنند. مأموران، پس از جستجو به عامل شایعه پراکنی که یک پیرزن بود رسیدند.
او را نزد حاکم بردند. حاکم پرسید: چرا شایعه مرگ مرا درست کرده ای؟ چه دشمنی با من داری؟ پیرزن گفت: من از اوضاع شهر به این نتیجه رسیدم که شما دارفانی را وداع گفتهاید. چون هر کسی هر کاری که بخواهد انجام میدهد. قاضی رشوه می گیرد. داروغه از همه باج خواهی میکند و به همه زور میگوید. کاسبها کم فروشی و گران فروشی میکنند. هیچ دادخواهی هم پیدا نمیشود. هیچکس به فکر مردم نیست و شهر به حال خود رها شده. لاجرم فکر کردم حتما حاکم مرده است!»
به راستی که این حکایت مشابه وضع روزگار ماست! چند روز پیش سایت مشکات آنلاین گزارشی را درباره وضعیت بازار منتشر کرده بود. در بخشی از آن گزارش دو تن از مسئولان دولتی گفته اند: «بازار رها نیست و بر آن نظارت می شود. اگر نظارت نبود اوضاع و احوال خیلی بدتر از این بود. / تیم های ما به صورت مستقل به برخی از مغازهها مراجعه و قیمتها را بررسی میکنند.»
سخن این دو مسئول، البته نیاز به تفسیر و توضیح ندارد. زیرا اگر هرکسی فقط یکبار در بازار و پاساژ و مغازه های این شهر چرخی بزند و پیش خودش دو دو تا چهار تا بکند به واقعیت امر پی می بَرد.
البته به نظر می رسد هر که جای ایشان بودند همین حرف را می زدند، چرا که موقعیت و جایگاهشان چنین ایجاب می کند. اگر بگویند نظارتی بر بازار نیست، خود و مجموعه یشان را زیر سوال برده و اصل وجودی خویش را انکار کرده اند. بالاخره باید بود و نبودشان یک فرقی بکند. لذا برای حفظ آبرو هم که شده ناچارند بگویند نظارت می کنیم. حالا اگر در عمل چیز دیگری مشاهده شد آن یک بحث جداگانه ای است.
تازه همانطور که می دانید مسئله بازار تنها یک طرف ماجراست. طرف دیگر ماجرا، دادگستری است که حدود 100 هزار پرونده فقط در سال 97 به خود دیده است.
طرف دیگرش 28 هزار و 166 تماس تلفنی است که در سه ماهۀ اول امسال به مرکز پلیس 110 زده شده و 83 درصد افزایش داشته است. طرف دیگرش اداره تعزیرات است که در سه ماهۀ اول امسال 454 فقره پرونده در آن مختومه شده و 10 درصد نسبت به پارسال افزایش داشته است. طرف دیگرش زندان است که 993 نفر زندانی دارد.
این ها تازه ترین آماری است که از ابتدای سال تاکنون توسط مقامات رسمی دارالمؤمنین اعلام شده است. حالا مسئله ترافیک خیابان باباافضل و کودکان خیابانی و شرکت آذر پارک و چاله زباله ابوزیدآباد و دعوای زیرگذر مدخل و... بماند! واقعا در این شهر چه خبر است؟ ما داریم به کجا
می رویم؟ چه کنیم که این درد و گرفتاری ها کم شود؟
افسوس که این مزرعه را آب گرفته
دهقان مصیبت زده را خواب گرفته
ادامه مطلب◂