علی جاویدپناه/ چهاردهم تیرماه «روز قلم» نامگذاری شده است. یکی از پیشکسوتان این عرصه، آقای حسن عاطفی نویسندۀ نام آشنا و پژوهشگر ادبی و شاعر کاشانی است. وی متولد 1318 می باشد و تا به حال بیش از 20 عنوان کتاب، به صورت تألیف و تصحیح از خود به جای گذاشته است. روز قلم، بهانه ای شد تا از ایشان سؤالاتی را بپرسیم...
بفرمایید چطور شد که به نویسندگی روی آوردید؟
به علت اینکه شغل من دبیری دبیرستان ها و آن هم در رشته ادبیات فارسی بود، خواه ناخواه کارم با زبان و ادب فارسی و شیوه آموختن آن به دانشآموزان پیوند خورد و سال ها تدریس متون ادبی در دانشگاه، موجب آن شد که ذهنم آشنایی کاملی به حفظ و یادگیری ویژگیهای نظم و نثر پیدا کند و سرانجام مسیر زندگیام را به سوی سرودن اشعار و نگارش تحقیقات ادبی سوق داد.
در مورد اوّلین اثرتان بگویید. در چه سالی منتشر شد؟
اوّلین اثر، مربوط به سال 1335 چند قطعه شعر است که در سالنامه دبیرستان محمودیه آمده و از تحقیقات ادبی، آثاری هم در نشریات انجمن ادبی صبای کاشان به چاپ رسیده است که تحقیق در دو اثر کهن زبان فارسی می باشد و مربوط به شعرای قدیم کاشان تا پیش از قرن هشتم هجری است. در کتابخانه تبریز کتابی به نام «روضة الناظر» تألیف عبدالعزیز کاشی نوۀ شمسالدین کاشی (از نویسندگان قرن هشتم) وجود داشت که در آن از شعرای قدیم ایران تا روزگار سعدی یاد شده. من در سال 1343 در سفری به تبریز و بازدید از کتابخانه آنجا، از شعرای کاشانی این کتاب نسخه برداری کردم که بعد در نشریه «صهبای سخن» و «مجله وحید» به طبع رسید.
چرا حوزه ادبیات را انتخاب کردید؟
چون رشته تخصصی من بود.
راستی از شما مجموعه شعری هم به چاپ رسیده است. اگر امکان دارد چند بیتی از بهترین اشعارتان را برای ما بخوانید.
مجموعه شعری به نام «ترانه زندگی» به طبع رسیده و دیوان اشعارم نیز در دست چاپ است.
شام تارم را نمیسازد اگر روشن چراغ / ز اختر مژگان توانم داشت بر دامن چراغ / تیره بختی بین که از همراهی جهل و جنون / بخت گمراهم تمنا دارد از رهزن چراغ / لاله میروید ز خاک کشته، گلگونکفن / نیست حاجت بعد مردن بر مزار من چراغ / رخ بپوشان از نظربازان که بی فانوس نیست / در مسیر باد از جان باختن ایمن چراغ / شمع بزم عاشقانی، چند باید همچو مه / از شعاع چهره افروزی به هر برزن چراغ / چون نمی یابد ز فیض نور نابینا نصیب / زحمت بیحاصلی باشد بدو دادن چراغ / گو مخند ای شمع بر تاریکی بزمم که نیست / هیچ کس را «عاطفی» تا صبحدم روشن چراغ (اردیبهشت1350)
تصور بفرمایید یک «قلم طلایی» در اختیارتان هست. اگر قرار باشد آن را به یکی از نویسندگان مورد علاقهتان اهداء کنید به چه کسی میدهید؟ چرا؟
این هدیه شایسته کسی است که با اندیشه عالی و فکری پویا از زبان و ادب پارسی پاسداری کند و با اثر جاودانه خود به پیشرفت جامعه و فرهنگ این مرز و بوم یاری نماید.
واژه «قلم» از دید شما چه تعریفی دارد؟
«قلم» کلید اتصال جریان فکری نویسنده با خواننده است که گاهی ممکن است این مسیر با فاصلۀ زمانی و مکانی بسیار دوری همراه باشد. «قلم» با توجه به وضع زمانه و روزگار نویسنده گاه پیک شادی و گاه پیام آور نابسامانیها و پریشانیهاست. چنان که کمالالدین اسماعیل اصفهانی در روزگاری که با حمله مغول به زادگاهش اصفهان روبرو شده سر و کارش را با قلم چنین آورده:
دست آن به که خود قلم باشد / کش سر و کار با قلم باشد
یعنی قطع و شکستگی دست خود را بهتر از آن میداند که سر و کاری با نویسندگی و شاعری داشته باشد.
به نظر شما یک نویسنده خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
فکر و اندیشه خود را با ساده ترین و کوتاه ترین کلام برای خواننده به رشته تحریر درآورد چنان که گفته اند: «خَیرُ الکلامِ ما قَلَّ وَ دَلَّ». از این جهت است که امروزه داستانهای طولانی مطلوب خوانندگان نیست و به جایش از داستان کوتاه استفاده میشود.
راز ماندگاری بعضی از کتابها، مقاله ها و شعرها چه میتواند باشد؟
سخن چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. آثاری که در آن اندیشه درست و آموزنده وجود داشته باشد و آیین زندگی به دیگران بیاموزد و ملموس جامعه باشد جای خود را در طول تاریخ باز میکند. نمونه آن: گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ و آثار بسیاری است که بر این شیوه نگارش یافته یا سروده شده است.
همانطور که میدانید هر چیزی ممکن است دچار ضعف و آفت شود. به نظرتان آفت نویسندگی در چیست؟
آفت نویسندگی خارج شدن از موضوع مورد نظر و اطالۀ سخن و کاربرد واژه ها و لغاتی است که برای خواننده به آسانی قابل درک نمی باشد. همچنین به کار بردن صنایع و بعضی آرایه ها که برخی از نویسندگان در سخن خود به کار بردهاند موجب بی توجهی خواننده میشود چنان که اثری مانند «تاریخ وصّاف» از شهابالدین عبدا... وصّافالحضره شیرازی در تاریخ یکی از متکلّفترین نثرهای زبان فارسی است که در آن از ترکیبات و لغات عربی و ترکی بسیاری استفاده شده و درصد واژه های فارسی آن بسیار کم است و کار را به جایی رسانده که خواندن یک صفحه از آن برای استادان ادب فارسی کاری آسان نیست و در خواندن و درک مطالب آن، نیاز به لغتنامه و فرهنگ دارند.
راه جلوگیری یا رفع این آفت ها را نیز بیان نمایید.
برای پیشگیری از این آفت ها باید نویسندگان در آثار خود کوشش کنند تا از لغات دور از ذهن و خارجی و عامیانه در نوشتههای خود خودداری نمایند و استادان تعلیم دهندۀ زبان پارسی، دانشجویان را به ساده نویسی و درست به کار بردن واژهها و ترکیبها و رعایت نکات دستوری آشنا سازند.
آثاری که امروزه وارد بازار نشر میشوند میتوانند نیاز جامعه را برطرف کنند؟
برخی از آنها ممکن است رفع نیازمندی بنمایند و برخی دیگر چنانچه مشاهده میشود قابل استفاده نیستند.
به عنوان یک پیشکسوت، به کسانی که تازه میخواهند قلم به دست بگیرند چه توصیهای دارید؟
کسی که قصد نویسندگی دارد نخست باید به مطالعه آثار نویسندگان بزرگ بپردازد و در موضوعی که قصد نوشتن دارد خوب بیندیشد تا نکتهای بر او پوشیده نماند. اصولاً کلام خوب، سخنی است که جامع و مانع باشد. جامع یعنی تمام مطالب درباره موضوع معیّن آمده باشد و مانع یعنی مطلبی خارج از موضوع ذکر نشود. [به قول سعدی]:
اول اندیشه وآنگهی گفتار / پای بست آمده است و پس دیوار
و در ضمن، نویسنده باید به آیین نگارش فارسی توجه دقیق داشته باشد و درخور فهم خواننده به نگارش بپردازد. از این جهت است که اخیراً کتاب هایی مختلف برای سنین مختلف نوشته میشود.
و نکته پایانی؟
امیدوارم با وجود انجمن هایی که امروز در کاشان است و با خلق آثاری که به دست اعضای فعال آن انجمن ها انجام میپذیرد در آیندۀ نزدیک شاهد پیشرفت بیشتری باشیم.