کـمـی شـوخـی ؛ کـمـی جــدی

مهدی سلطانی راد/  فروش گوشت اینترنتی و آینده ی کاهوی سالادی و فلفل دلمه و سیب زمینی!!
*آقا رسمأ بد زمانه ای شده، یعنی هر جوری فکر می کنم می بینم این قطار بی رحم زمانه بدجور دارد چهارنعل می تازد و کسی هم به گرد پایش نمی رسد! فروش گوشت به صورت اینترنتی؟!! آقا با ما از این شوخی ها نکنید که گناه داریم! 
یعنی راستی راستی خاله 76 ساله ی بنده با دو کلاس سواد و نداشتن حتی یک تجربه سالم گرفتن شماره تلفن 6 رقمی در همه عمر شریفش، برای بارگذاشتن یک آبگوشت باید به موس و کیبورد و گوگل التماس کند؟!! 
طفلک وقتی پریروز به خاله جان گفتم خرید گوشت هم اینترنتی شد، پرسید: یعنی وقتی به اکبرآقا سلاخ سر کوچه سفارش نیم کیلو گوشت بدیم، نیم ساعت بعد با پیک موتوری می‌فرسته خونه مون؟!! الهی خیر ببینن که به فکر پای دردکن ما هم هستن!!
یادش بخیر، 25 -30 سال پیش که قصابها هنوز بنا به سنت دیرینه همزمان به عرضه گوشت و سفیدآب و صابون همت می گماشتند و مثل امروز مغازه شان شیک و جذاب نبود، قصاب بنده خدای محله دوران کودکی ما که پیرمردی اخمو اما خوش قلب بود، مغازه ای 20 متری داشت که به خاطر قدیمی بودن معماری و سادگی فضا و کاشی های معمولی آن و در نتیجه شباهتش به غسالخانه از ترس جرأت نزدیک شدن به آن را نداشتیم! 
روزگار است دیگر؛ شتاب تحولات و ناصبوری مدرنیته به جایی رسید که سالهاست علاوه بر این که دیگر خبری از عرضه همزمان گوشت و سفیدآب و صابون در قصابی ها نیست، بلکه گربه های امروزی هم دیگر جرأت نزدیک شدن به قصابی ها را ندارد! 
دلیلش گرانیِ دود از کله بلند کنِ گوشت است یا اینترنتی شدن فروش آن، هر چه که هست بد زمانه ای شده! می ترسم پس فردا خرید کاهوی سالادی و فلفل دلمه و سیب زمینی را هم اینترنتی کنند که در این صورت خاله جان ما در این هاگیر واگیر تورم، باید برای استخدام یک منشی ترجیحأ مجرد و البته مسلط به اینترنت به مردم سیلک آگهی بدهد!

حکایت عکس بازهای شهرت طلب و اپلیکیشن های موبایلی ..
*خدا پدر مخترع این اپلیکیشن های موبایلی را بیامرزد که جدا از تسهیل امورات زندگی مردم نظیر رونق کسب و کارهای مجازی، بستری شدند برای معرفی خیلی از اشخاص دارای پتانسیل خوش عکس بودن و فن سخنوری به جامعه! این ها در پرتو تلگرام مدتی است که برای خود شده اند عکس بازهای شهرت طلب در دنیای مجازی! مثلأ کافی ست نمایشگاهی در تهران با موضوع گردشگری دایر شود و آن اشخاص هم به عنوان نماینده یک شهر راهی آنجا شوند. خب آدم است دیگر! دلش می خواهد وقتی به یک جای شلوغ و پر از مسؤل مافوق می رود هی با آنها عکس بگیرد! هی با آنها عکس بگیرد! و هی با آنها عکس بگیرد! و اگر هم نتوانست هی با آنها عکس بگیرد! خودش را یک جوری توی عکس های هفت هشت نفره ای که قرار نیست داخل آنها باشد جا کند تا کل و یوم خلایق بفهمند فلانی هم بعععله! حالا اگر فرد همراهی هم دنبالش نبود، نبود. فقط کافی ست مثل معصومی نژادِ ررررُم گوشی را همان جا فی المجلس بدهد دست یک بنده خدایی و تمام! از دیگر کارایی های این اپلیکیشن های موبایلی یکی هم این است که جدا از فرستادن عکس برای دیگران، می تواند پیام های ویدئویی آن اشخاص را از آن نمایشگاه در کانال حوزه کاری شان منتشر کند! به کسی هم مربوط نیست که کانال اداره بشود گالری عکسهای رنگ و وارنگِ و پیام های ویدئویی آن سلبریتی نامشهور مجازی ! فکرش را بکنید اگر این اپلیکیشن های موبایلی نبودند آیا تبدیل شدن به پوتین و موگرینی و ترزا می و جهانگیری و حتی آن عضو شورای شهر کاشان مقدور بود؟!!

شوخی که نیست تخریب این سازه های تاریخی!
*بعضی ها چنان به انتشار اخبار ریز و درشت و متفاوت درباره تخریب آب نمای مدخل شهر ایراد می گیرند که گویی ما نمی دانیم داستان از چه قرار است! کجای دنیا را سراغ دارید که اجرای پروژه بزرگی مثل طرح زیرگذر مدخلِ ما با تخریب یک اثر تاریخی و مانند یادگار رضوی‌ها همراه باشد و سر و صدایی بلند نشود؟! 
خب طبیعت کار همین است دیگر! شما فکرش را بکن مگر اجرای پروژه ترافیکی ابرشهرهایی مثل یوکوهاما و نیویورک و توکیو و کوالالامپور به همین راحتی ها بود؟! تاریخ شهادت می دهد که سر راه هر کدام از همین پروژه ها، دهها آب نما و المان تاریخی و یادگار شهرداران 20 سال قبل با چه مکافاتی حذف و برداشته شد! می گویند در توکیو برای این که به یادگار شهردار 20 سال قبل علی رغم لزوم تخریب، توهین نشود آن را آن قدر با پیچ گوشتی و آرام آرام تراشیدند و ساییدند تا تمام شد!
یا نمونه دیگر در کوالالامپور، وقتی 15 سال پیش می خواستند زیرگذر وسط شهر را بسازند، المانی زیبایی وسط راه بود که گفته می شد یادگار اجداد ماهاتیر محمد بوده که زمانی شهردار این شهر بوده اند! شما فکر می کنی خراب کردن این اثر راحت بود؟! 
خیر؛ تاریخ شهادت می دهد که یکی از اعضای شورای شهر که طرفدار اجداد ماهتیر بود، وقتی فهمید قرار است آن المان جلوی راه پروژه خراب شود، اول بیانیه ای اعتراضی منتشر کرد و بعد هم به نشانه اعتراض 40 شب در آنجا خوابید و بالای سرش هم مقوایی نصب کرد که رویش نوشته بود: مگر من بمیرم که یادگار اجداد ماهاتیر را خراب کنید!!
حالا آیا طرفداران پروژه ی زیرگذر شهری کاشان حق نمی دهند به مخالفان و حاشیه سازان که شبانه و هنگام تخریب آب نما، کار و زندگی شان را ول کنند و کلیپ های سوزناک در سوگ آب نمای مدخل منتشر کنند؟!! آقا حق بدهید لطفأ !