نمی دانم چرا همه دنبال راحتی می گردند تو محل کارم کارفرماها دست و پاشون را جمع میکنند سالی ۱۰ کارگر بیرون میکنند میگن: اگر پولمان را سپرده کنیم فلان مقدار سودمون میشه کارگران همه دنبال کارنامه شون در تامین اجتماعی می روند. خدمت سربازی میخرند. سختی کار میگیرند تا زودتر بازنشسته شوند. در این افکار غوطه ور بودم که جلوی بقالی محل زدم رو ترمز. دکانش خالی شده بود 10 - ۱۵ تا هندوانه باقیمانده را هم به داخل کارتون، روی ترکبند موتور انداخته بود و داشت طناب رویش را میکشید مبلغی را که طلب داشت دادم و پرسیدم : انشالله مسافرت؟ م مکه که هنوز باز نشده؟ کربلا ؟ گفت نخیر جیر جیر جان تمومش کردم. می خواهم بروم خانه ، بسه دیگه. خودم و زنم ساییده شدیم. چقدر سگ دو بزنم، چقدر میوه دور ریز کنم؟ منم و زنم و یک الف پسر. همان طور که چیز خوب بلدیم بخوریم قناعت را هم بلدیم!! پرسیدم پسرت که ماشالله بزرگ شده اون میخواد چیکار کنه؟ برایش تغییر شغل بده جوونه عارش میشه بقالی کنه حق هم داره. دق دلش ترکید و گفت : بچه پدر سوخته اسم دکان و مغازه داری که میبری انگار می خواهی به چاله قتلگاه ببریش و سیخچه اش بزنی!
حالا بره هر غلطی دلش....
بقیهاش را خودم بلد بودم... همین پسر تحصیلکرده. میرود سراغ شغل دولتی وقتی جواب منفی میشنود معترض می شود.
تیتر اخبار پر می شود : چند صد هزار فارغ التحصیل بیکار داریم!! بعد هم همسر می خواهد، شغل ندارد، نمیتواند ، افسرده میشود و ...
به راستی از مسئولین و دولتی ها که بگذریم ، مردم ما را چه می شود؟!
رسانه های اجتماعی
به اشتراک گذاری مقاله
توسط: مدیرسایت
1396/03/24