پایگاه خبری پیک سیلک: بامداد ماچیانی/ بحث در باب عرفا و خصوصا عرفای عظیم الشان و گران سنگ پارسی،بحثی است مفصل و بسیار شیرین که گاه تا ناکجا آباد معنی نیز میرود و شاخه برگ های متعدد پیدا میکند.ابتدا به امر سخنی با مخاطبان دارم که بعد از حدود چندین نوشتار از این مجموعه نکاتی عرض کردند که هر کدام موجب دلگرمی بنده به ادامه ی این مجموعه گشته است.نخست آنکه در روزهای نخست آغاز این پروژه ی بس عظیم برای این بنده ی حقیر،قصد تنها بر معرفی بود و گذری بر احوالات این بزرگان،اما هر چه در این بحر شنا کردیم،درهای معانی بیش از پیش بر ما ارزانی شد و مجذوب این کشش عظیم در عقده گشایی از انبان معرفت گشتیم.هر چه پیش میرویم بحث بر بالای بحث افزوده و یک به یک چراغ شبروان این ره بر ما آشکار میگردد،پس آنگاه که گریزی میزنیم و یا جایی سخن را منقطع عرضه میکنیم هیچ دلالت بر خساست ما در بیان مطالب نیست،بلکه تنگناب حوصله ی مخاطبان در این بازار پر آشوب فضای مجازی را نیز مورد توجه قرار میدهیم و با خلاصه گویی ها سعی در تزریق ذره به ذره نور معرفت داریم هر چند که خود راهروی این راه پر از موانع و صد البته شیرینی ها هستیم.
طبق عهد معهود این بخش را اختصاص به خوانِ عشق که پیش از آن بدان اشاره کردیم،میدهیم و امید است در پایان یا راه بر این سفره بیابیم و یا که خود را بر سفره ببینیم و همرهان را نیز مشعوف از این نعمت ها بنماییم.برخورد شخصی بنده با عبارات و اصطلاحات استعاری ادبیات عرفانی عموما به دو طریق است: یا از بعد زبانی بر آن ها سیطره پیدا میکنم و یا زبان را فدای محتوا میکنم و در دریای معانی کشتی روح را میرانم.اما در این نوبت هیچ کدام به تنهایی شایسته نیست بلکه باید از یکی پلی زد به دیگر بخش این حقیقتِ عالم گیر،پس در این نوبت از دریچه ی زبان به معرفت و معنویت روزنی خواهیم زد تا زان روزن به همرهان و ملازمان این خوان راهی پیدا کنیم.
خوان در بطن معنای واژگانی خود به "سفره ای فراخ و گسترده" تعبیر شده است که عموما سلاطین و شاهان در پی اطعام و انعام خویش میگسترانیدند.به طبع در زمانی که سلاطین بر سرزمین ها حکمرانی داشتند،رعیتِ خود را به انواع طرق،جلب رضایت میکردند و یکی از این سبک ها پرداختن به وعده ای غذا بود که شکم آن ها را سیر و عقل آن ها را ز جهان اطراف زایل کند.این تعریف از خوان تا بدانجا مورد استفاده ی ماست که سلطانی از درِ لطف و کرم خوانی بهرِ اطعام فقرا بگستراند.فی الواقع نگاهی فرامتنی به واژه ی فوق ما را نیل بدان پرسش میکند که سلطان دو عالم کیست؟وسعت املاک تحتِ فرماندهی او تا به کجاست و تا چه مقدار سلطنت او و به دنبال آن خوان رحمت او ماندگار است.در پاسخ به پرسش نخست باید گفت که هیچ سلطانی بر عالم تا ابد نماند جز خداوند متعال که میمیراند و زنده میکند و خود نامیراست.وسعت املاکش از زمین گذشته و کونین و جهان در اختیار اوست.به طبع آنکس که جهان در کف اوست و مرگی بر او عاید نمیشود و خوانِ اطعام و انعامش نیز تا به ابد گستران بر تمام زمین و زمینیان است،مهر و مملکتش نیز بر همگان تعلق میگیرد و پایانی بر او نیست.حال که به این پاسخ راه یافتیم که خوان رحمت خداوند به چه میزان ماندگار و به چه مقدار وسیع است بیاییم و از طعام این سفره صحبت به میان بیاوریم.
تفکر عرفانی و ذهن مسئله پرور و استعاره جوی عرفا در طول تاریخ ادب و عرفان یک نکته را بیش از پیش مورد لطف قرار داده و آن درک متعالی از لوازم اطراف در جهتِ بیان معانی بوده است.خوان و سفره به طبع تا به امروز نیز مورد استفاده است.عشق نیز بعنوان یک حقیقت انسانی و عاطفی غیر قابل انکار است پس این تعبیر که ملامحسن بازیرکی تمام از آن استفاده کرده است و دنیارا به مثابه خوانی گسترده که از جنس عشق است،تعبیر هوشمندانه و عامه فهمی است.حال شما اندکی به قضیه دقیق بشوید در میابید که چرا این خوان را خوان عشق تعبیر کرده است.متفکران پیش از ملامحسن خصوصا در آرا شیخ الشیوخ عطار نیشابوری و جلال عشق حضرت مولانا بسیار به این نکته اشاره شده است که جوهره ی هستی عشق است.عشق بستری برای رشد نباتات و جامدات و سایرین است.حتی تعبیر مولانا از جهتی نزدیکترین صورت زمینی برای ذات باری تعالی را عشق میداند و در جایی میگوید " عشق اسطرلاب اسرارِ خداست.".در طبیعت هم اینگونه است اگر ما تعبیر ملامحسن را به قالبِ سفره محدود نکنیم در میابیم که شعور طبیعی نیز خود حاصل از عشق است.میلِ رشد دانه ای در خاک به تعبیر عرفا به حالت در آغوش کشیدنِ فرزندی توسط دل خاک است که مهر مادری خاک بر او بستر رشد میدهد و آب و آفتاب به عشق ذات اقدس الهی بر آن میتابند واینچنین عشقی سراسر جهان را مملو از وجود خود کرده است.ملا محسن در مصرع دوم میفرماید: که لقای جاودان مسیرش از این سفره میگذرد و ما (قدسیان) به شما راه را نشان دادیم پس بشتابید.این لقا همان آینگی در ذات حق تعالی است.دیدار یکباره و یک مرتبه نیست.بلکه این دیداری تداوم دار است.
ادامه دارد...