امضاء محفوظ
زمانی که نرمافزار اسنپ از خواهر ناتنی و اروپاییاش اووبر (Uber) الگوبرداری و در ایران پیاده شد، خیلی زود کاشان و دیگر شهرها و روستاها را زیر چتر امواج خود گرفت. به یاد داریم که در ابتدا مردم و خصوصاً مسافران از ارزانی نرخکرایه این تشکیلات انگشت تعجب و تحیر بر لب مینهادند. کنجکاوی دستاندرکاران همین نشریه که در دستان شماست آنها را واداشت تا سری به دفتر بینام و نشان اسنپ در طبقه چهارم یک ساختمان بزنند و از چند و چون قضیه آگاه شوند.
شخصی که معلوم نبود رئیس یا کارمند است یا هر دو، تا رفت پاسخ اصلی را به رئیس فرضی در تهران حوالت دهد، دیر شده بود و نکات اصلی و پاسخ کافی را لو داده بود. که: اسنپ سراسری است و اکنون این کسری را از شهرهای بزرگ و جیب مسافرانش تأمین میکند تا انشاءالله خیلی زود به حساب همشهریان نیز برسد. فعلاً تا این فرصت، به شیرین کامی مسافران، آنها توانسته بودند درب دهها آژانس اتومبیل کرایه را تخته نموده و کار تاکسی تلفنی، تاکسی خطوط ویژه، تاکسی بیسیم و حتی تاکسی چرخشی را کساد کنند. اما این شیرین کامی مسافران اسنپ زیاد طول نکشید. وعده و قول آن کارمند عملی شد.
حالا نرخها به جای خود صعود نموده بود؛ اما همچنان پایینتر از نرخ آژانسها بود. رانندگان این مؤسسات و تاکسیها با اتومبیلهایشان به خدمت اسنپ در آمدند و همه چیز یک کاسه شد.
اکنون اسنپ بر مسافر و مسافرکش حکومت میکند و هر دوی اینها باید سر بر قانون او بگذارند. استفاده کامل، راحت و ارزان از نیروی ارتش بیکار.
آنها با جذب فوج عظیم نیروی بیکار (شامل: جوانان و بازنشستگان) توانسته و میتوانند پایینترین نرخ را برای رانندگان تعیین و بلافاصله ابلاغ کنند. در این مثلثِ «اسنپ، مسافر و راننده» به مدد علم دیجیتال، هر پیامی به سرعت دریافت و همه چیز و همه کار در لحظه و به همان طریق که خود میدانید و شرح آن وجیزه را طولانی میکند، صورت میپذیرد.
پیش از هر چیز باید پرسید: این نرخ مصوب پایین و مهمان شدن از جیب راننده، چگونه حاتم طایی شدن است؟ که به قول سعدی علیه الرحمه:
خرج که از کیسه مهمان بود
حاتم طایی شدن آسان بود
بر اینکه از نیروی کار ارزان حداکثر استفاده بشود حرجی نیست؛ چرا که از سنتهای دیرین جهان سرمایهداری است. اما در جهان سرمایهداری از نیروی کار ارزان استفاده میگردد نه از سرمایه آنها. در مثلثِ «اسنپ، مسافر و راننده»، آخری باید اتومبیلی را که با هزار خون دل به چندین برابر قیمت واقعیاش خریده به خیابان بیاورد تا مستهلک شود.
باید صریح از اسنپ پرسید: شما چه سرمایهای به میدان آوردهاید؟ آیا به جز یک نرمافزار و یک برنامه اینترنتی چیز دیگری هم آوردهاید؟ وقتی پاسخ این سؤال منفی است این شبهه مطرح میشود که حقالعمل ۱۵ درصد از کجا و چگونه معین گردیده است؟ و چرا مثلاً ۱۲ درصد یا ۱۰ درصد نه؟
این درصد شانه به شانهی سود کسبه، مغازهداران و فروشگاههای زنجیرهای میزند که میلیونها بلکه میلیاردها خواب سرمایه دارند. آنهم به اضافه سرقفلیهای مغازهیشان که به این کار اختصاص دادهاند. شما چه سرمایه ثابت و سرمایه در گردشی را معطل و پایبند این سود کردهاید؟
در کشورهای آزاد سرمایهداری، چرخش بازار و رقابت، در صدها و اعداد و ارقام سود را معین میسازد. رقیب شما کیست؟
سیستم بلامنازع اسنپ از خانی که جلوش گسترانیده شده است از هر جابهجایی مسافر درصدی بدون زحمت و فیالفور دریافت میکند که انباشت آن سر به اعداد نجومی باز میکند. سپس ذرهای از این گنجی را که هر روز و ساعت و دقیقه و ثانیه به خزانه واریز گشته، تحت نام پاداش روز شنبه و یکشنبه و... به راننده صدقه میدهد آنهم به شرطها و شروطها!
اگر در شش و یا هفت ساعتی که معین میسازد فلان تعداد سفر بروی! اگر راننده موفق شد فردا تعداد بیشتر و پسفردا بیشتری را با اندکی افزایش جایزه تعیین میکند تا آنجا که دیگر راننده در این بازه زمانی قادر به انجامش نباشد و دستش از جایزه کوتاه گردد. حتی اگر از یک سفر آخر جا بماند، از پاداش خبری نیست. ملاحظه میفرمایید که حتی اسنپ با جایزهاش نیز میخواهد بهرهکشی بیشتر روا دارد. یعنی در واقع جایزه و پاداشی در کار نیست. آنچه هست کار بیشتر و سود بیشتر است که باید به خزانه اسنپ سرازیر گردد!! همه این انباشت سود جدا از دریای درآمدی است که اسنپ از آگهیهایش در هنگامه باز کردن اپلیکیشن به خورد کاربرانش میدهد. این پاداش نیست بلکه معاملهای است عجیب و بیرحمانه بین کارفرما و کارپذیر.
شاید بپرسید یا بگویید کسی رانندگان را مجبور به این معامله نکرده. آنها هر ساعتی بخواهند کار میکنند.
بله و چنین هم هست که بعد از مدتی راننده، عطای کار را به لقایش میبخشد و از بازی خارج میشود؛ اما چه غم که لشگر بیکار در کف خیابان هست. آنهم با سرمایهای بنام اتومبیلشان!
و هم چنین است که: هر روز میبینیم در گوشه میدان کمالالملک، قاضی اسدالله و یا جهاد تابلو سبز رنگی را که رویش با خط درشت نوشته «ثبتنام راننده اسنپ رایگان»، با ۵۰۰ هزار تومان جایزه!
پذیرشی که هرگز پایانی ندارد و هر روز رانندگان جدیدی را به ناوگان اسنپ وارد میکند تا جای فراریان یا اخراجیان را پر کند. زود باشد که این تازه واردین هم خسته و از گردونه خارج شوند؛ اما باز هم خیابان هست و نامنویسی و نیروی بیکار تا بازی همچنان ادامه یابد.
بیکاری که خود مسبب مبدا و مروج آن هستند. شاید بر راقم این سطور خورده بگیرید که تاب تحمل این یک قلم ارزانی را هم ندارم؛ اما با یک گل آن هم گل مصنوعی بهار نخواهد شد.
خیر! و باید در پاسخ به اسنپ بگویم:
تو بعد از این دگر منصف نگردی
تفاخر هم نکن بر نون رسونی!
بر اساس سنت گردش آزاد سرمایه، دولتها از هرگونه سود و درآمد افراد و شرکتها مالیات اخذ میکنند؛ چرا که صاحبان درآمد و سرمایه از دولتها نیستند. حتی اگر بر سرنوشت دولتها سایه افکنده باشند؛ اما در مشرق زمین و خاورمیانه دولتها بر کسب و کار شرکتها و سرمایهها، حکومت دارند. اگر بخواهند آنها را مینوازند یا محو میکنند. با این توصیف آیا اسنپ مالیات میپردازد؟ ممیزی آن باکیست؟ در نوع نظام اول قرار دارد یا دوم؟ اصولاً مالک آن کیست؟
اینها پرسشهایی است که به این نوشتار نه مربوط میشود نمیگنجد.
ایجاد ترافیک و آلودگی هوا
ای کاش صاحبان اسنپ لااقل با گوشهای از این درآمد هنگفتی که دارند، اقداماتی برای توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی، توسعه راهها و خیابانها و حتی فضای سبز و دیگر اقدامات زیستمحیطی مینمودند؛ اما صد افسوس که نه تنها چنین نیست بلکه اینگونه جابجایی مسافر، هم ترافیکزاست و هم آلودگیافزا.
رسانه های اجتماعی
به اشتراک گذاری مقاله
توسط: امضاء محفوظ
1400/09/11