آذر ماه 99 در حالی به نیمه رسید که پدیده (تولد تقویمیِ فرزند در تاریخ خاص) یا تولدهای لاکچری در 9 / 9 / 99 با بازتاب های عمدتاً منفی در سطح جامعه روبرو شد. موضوعی که علاوه بر بسیاری از افکار عمومی، شماری از کارشناسان حوزه های اجتماعی نیز آن را کنشی سطحی در یک جامعه سطحی ارزیابی کردند. به ویژه این که کم نبودند خانواده هایی در سطح جامعه که در شرایط فشار اقتصادی امروز بر بخش زیادی از مردم، با هزینه های هنگفت، این روز را برای نوزاد خود، شیرین تر کردند!
پدیده تولدهای تقویمی البته در کاشان نیز نمودهایی داشت، به طوری که بنا به خبر یکی از رسانه های محلی و از قول یک منبع مطلع 35 زایمان برای روز 9 / 9 / 99 در کاشان دارای نوبت (رزرو) بوده اند. با توجه به فراگیری و بازتاب های نسبتا گسترده ی این موضوع، در این شماره از نگاه دو کارشناس در حوزه های مامایی و علوم اجتماعی به بررسی و تحلیل پدیده (تولد تقویمیِ فرزند در تاریخ خاص )پرداخته ایم که در قالب دو یادداشت از نظرتان می گذرد.
زایمان های تقویمی و فقر فرهنگی
افسانه همتی / مسئول واحد مامایی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
زایمان تقویمی با تعیین یک تاریخ خاص می تواند زودرس و هم با تأخیر همراه باشد که هر دو به سلامت مادر و جنین آسیب می زند. زمان تولد به این شکل باید تعیین شود که مادر درد زایمانش آغاز شود و این درد نشانه ی تکامل جنین برای شروع زندگی دنیوی اوست. این زایمان در حالت عادی، بدون مداخله و فیزیولوژیک است. این بهترین نوع زایمان است. زایمانی که بدون استفاده از سرم فشار و تضمین کننده سلامت مادر و فرزند می باشد.
وقتی قرار باشد برای تولد فرزندمان تاریخ تعیین کنیم، آن موقع دیگر مجبور به استفاده از یک سری مداخلات هستیم که به سمت سزارین می رود. زایمان زودهنگام با سزارین یعنی مادر درد ندارد و نمی تواند زایمان طبیعی انجام دهد. اگر بخواهیم زایمان طبیعی انجام دهیم، مجبویم از سرم فشار استفاده کنیم که این مداخلات ممکن است در آخر به سزارین بینجامد.
برای انجام زایمان در یک تاریخ مشخص، دو راهکار وجود دارد. یکی که برایش از سرم فشار استفاده کنند که زمان لیبر طولانی مدت میشود که اگر ختم به خیر شود و زایمان انجام شود یک تجربه سخت برای مادر به جا میگذارد و اگر به پایان تاریخ مورد نظر نزدیک شود و زایمان هنوز انجام نشده برای گریز از رخداد مجبور می شوند زایمان مادر را به سمت سزارین پیش ببرند. سزارین عوارضش بسیار مضر است. عمل سزارین برشی روی شکم و رحم مادر است که معمولا طبق دستورالعمل ها، زمانی باید اتفاق بیفتد که خطری مادر و جنین را تهدید می کند.
سزارین به نوبه خود برای مادر عوارضی همچون خونریزی بیشتر و ایجاد لخته در بدن مادر به همراه دارد که به خطر مرگ منجر می شود. ممکن است حین سزارین چون یک عمل جراحی است به مثانه آسیب برسد. ممکن است باعث عفونت و زخم شود. همچنین پس از سزارین دوران نقاهت مادر طولانی تر می شود و مادر زمان بیشتری در بیمارستان بستری است. از نظر هزینه نیز سزارین مقرون به صرفه نیست.
سزارین همچنین عوارضی نیز برای جنین و نوزاد دارد. جسم جنین معمولا 4 هفته آخر بارداری است که تکامل کافی پیدا می کند یعنی بهترین زمان تکامل نوزاد 4 هفته آخر بارداری است. در آن 4 هفته آخر، جنین وزن بیشتری پیدا می کند. در این مدت، هر هفته 200 تا 300 گرم به وزن جنین اضافه می شود. همین وزن اضافه باعث می شود که نوزاد هنگام تولد چربی بیشتری زیر پوستش باشد. چربی بیشتر باعث می شود تا نوزاد کمتر دچار کاهش دما شود. قند خون نوزاد را همان چربی تضمین می کند. تولد زودهنگام جنین باعث می شود تا ریه اش نابالغ باشد و این نابالغی ریه، برای جنین و نوزاد مشکل تنفسی ایجاد می کند. سزارین بهتر است تا در زمان لازم و ضروری انجام شود.
تولدهای زودهنگام و به عبارتی تقویمی، نه تنها نشانهی لاکچری بودن و فرهنگ بالای آن خانواده نیست، بلکه می توان گفت نشانه فقر فرهنگی شان است. در فرهنگ توسعه یافته و سلامت به دلیل یک تاریخ، زندگی بچه و مادر را به خطر نمی اندازند. حتی تولد دیرهنگام یعنی عبور از 41 هفته که بخواهیم نوزاد رأس آن تاریخ مقرر متولد شود نیز برای نوزاد مشکل ایجاد می کند. وقتی زایمان دیر انجام شود ممکن است نوزاد مدفوع دفع کند. در این حالت دفع مدفوع روی سیستم تنفسی نوزاد تاثیر می گذارد و دارای اشکال جدی است.
علاوه بر این ها، تولد دیرهنگام باعث می شود که به ریه نوزاد آسیب برسد و به ایست قلبی منجر شود. همه این ها عوارض تولدهای غیرطبیعی و در زمان غیرعادی است. بهترین حالت زایمان برای مادر، همان زمان طبیعی است و در صورتی که مادر زایمان قبلیش سزارین شده سن مناسب برای انجام سزارین بعدی 39 هفته است. ولی به دلیل همان تولد به اصطلاح لاکچری، مادر در هفته 37 یا 38 بارداری سزارین می شود و همان طور که گفته شد عواقبی برای مادر و نوزاد دارد.
در زمان شیوع کرونا، بیمارستان ها باید مراقبت کنند تا همه امکانات بخش زایمان به تولدهای سزارینی زودهنگام اختصاص نیابد چرا که اگر مادر باردار و مبتلا به کرونا دارند، اولویت اختصاص امکانات باید با آنها باشد.
در چند مورد عمل سزارین بلامانع است. مواردی مانند زایمان سزارینیِ قبلی، وجود جفت بر سر راه تولد نوزاد، ابتلای مادر به ایدز و این که به جای سر نوزاد، پا یا صورت او نمایش داده شود. این ها دلایلی است که باعث می شود برای مادر زایمان سزارینی تجویز شود.
یک هفته قبل از 9 آذر سال 99 از سوی وزارت بهداشت به معاونت های درمان دانشگاههای علوم پزشکی ابلاغ شد که به تولدهای روز نهم آذر در بیمارستانها نظارت شود. در کاشان نیز ابلاغی با امضای آقای دکتر حاج جعفری- معاون درمان- به رؤسای بیمارستانها ارسال شد تا هم در جریان تولدهای طبیعی و زودرسِ سزارینی باشند و هم به عنوان مسئول فنی بر کلیه زایمانهای این روز نظارت کنند.
همچنین ابلاغ برای تعدادی از بازرسین معاونت درمان دانشگاه و گروه تخصصی صادر شد. بازرسین در این روز به چند بیمارستان مراجعه و اوضاع آمار مادران باردار را رصد و به بررسی نوع زایمان ها پرداختند. هنوز مستندات و بررسی ها کامل نشده که تلاش می شود به زودی مجموع این بررسی ها کامل و گزارشی مستند به معاون درمان رئیس دانشگاه و معاون درمان وزارت بهداشت ارائه شود.
تولدهای لاکچری محصول جامعه سطحی
اسداله بابایی فرد/ دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه کاشان
پدیده ای نظیر میل به تولد در یک روز و تاریخ خاص از مواردی است که از منظر جامعه شناختی باید به آن پرداخت و صد البته برخی عوامل اجتماعی نیز در بروز آن نقش دارند. این پدیده شاید در 5 / 5 / 95 و یا 8 / 8 / 88 نیز قابل مشاهده بود، اما به شخصه معتقدم چنین پدیده ها و رخدادهایی فقط در جامعه ما رخ می دهد. اگر چه حدود 100 سال قبل، گونه هایی از آن در غرب نیز مشاهده شد، اما به موازات توسعه جوامع و بروز و ظهور فضیلت ها و ارزش های حقیقی دیگر اثری از این نوع خودشیفتگی ها و خاص پنداری ها یافت نشد.
آنچه از پدیده تولدهای لاکچری یا میل به تاریخ رند به ذهنم می رسد این است که ما در پس این پدیده با یک نوع ابتذال یا تنزل فرهنگی روبرو هستیم. اتفاقی که البته از منظر پزشکی نیز قابل تأمل است؛ زیرا تولد پیش از موعد طبیعی برای مادر و نوزاد که غالبا با سزارین همراه است، بدون عوارض نیست.
از منظر جامعه شناسی نکته ای که می خواهم پیرامون پدیده علاقه به تاریخ تولدهای رند بدان اشاره کنم، نقش عناصری مانند میل به فردگرایی و فردیت در افراد است. فردگرایی از محصولات و پدیده های دنیای مدرن است. دنیای مدرن جاذبه ها و عناصر مثبتی به همراه دارد که متأسفانه جامعۀ همچنان سنتی ما فقط از الگوهای نازل و سطحی آن نظیر رفتارهای به اصطلاح لاکچری پیروی کرده.
در دنیای مدرن عوامل هویت ساز جامعه سنتی، نظیر نظام خانواده، پدر و مادر، اقوام و نسبت های خویشاوندی از بین می روند و انسان ها به دنبال آنند تا خود هویت خویش را شکل بدهند و به جستجوی راههای هویت سازی برای خویش نظیر «میل به دیده شدن» و جذب فالوور می پردازند.
در گذشته خاطراتی مانند جشن عقد و عروسی یا دورهمی های خاطره انگیز خانوادگی در قالب عکس و فیلم نگهداری می شد تا در طول سال و گاه با مرور آنها در جمع های خانوادگی، شیرینی آن لحظات تکرار شوند اما در عصر جدید، پررنگ شدن فردیت باعث شده تا تبختر، فخرفروشی و جلوه نمایی و دیده شدن به سطحی ترین شکل ممکن توسط افراد از اینستاگرام و فضاهای مجازی دیگر سر برآورد.
علاقه به تاریخ رند که نماد آن به دنیا آوردن فرزند در یک تاریخ خاص، آن هم بعضا با جشن تولدهای با هزینه بین 100 تا 200 میلیونی، به نوعی از مصادیق میل به دیده شدن است که می توان از واگرایی افراطی نیز برای توصیف این کنش یاد کرد.
از منظری دیگر و در تشریح برخی رفتارهای نازل مانند میل به تولد در یک روز خاص میتوان به «نظریه مد و مدگرایی » جامعه شناسی مانند گئورگ زیمل آلمانی مراجعه کرد.
پیر بوردیوی فرانسوی نیز به عنوان یک جامعه شناس و مبدع «نظریه تمایز»، از انسان هایی می گوید که برای دیده شدن و الصاق خود به لایه های بالای اجتماعی، علاقه مند به خاص نشان دادن خود هستند.
بدین معنی که این قشر تازه به دوران رسیده در غذاخوردن، میهمانی گرفتن، صرف نوشیدنی، نوع موسیقی، نوع و مدل اتومبیل، سبک و مقصد سفر، نوع معاشرت و .. علاقه ای افراطی به خاص نمایی دارند و از فضاهای مجازی برای این منظور استفاده می کنند. در همین ارتباط، «نظریه ی مصرف نمایشی» یا مصرف تظاهری از سوی نورشتاین وبلن جامعه شناس آمریکایی که ناظر به پدیده جلوه نمایی و خاص پنداری افراد است را نیز می توان مورد اشاره قرار داد.
در ابتدای این نوشتار از تنزل فرهنگی و سطحی نگری هایی شبیه علاقه به تولد فرزند در تاریخ خاص در دوره ای از حیات غربیان یاد کردم. در حدود 80 یا 90 سال قبل نوعی مدگرایی و جلوه نمایی سطحی در آمریکا و اروپا رایج بود، اما توسعه و تغییر افکار باعث گردید تا امروزه این پدیدها در غرب به هیچ شکلی یافت نشوند و به نوعی شاهد این نوع کنش های اجتماعی سوء و فاقد محتوا و ارزش در جامعه مان باشیم.
صدالبته در جامعه ای که ارزش نهاد خانواده، مطالعه کتاب و ارتقای آگاهی، رشد اخلاق اجتماعی سالم و میل به نوع دوستی و کسب فضیلت های ناب روز بروز کم و کم رنگ تر می شوند، ضد ارزش هایی نظیر طلاق عاطفی، ازدواج های سفید، فردگرا شدن زندگی زوجین و قطع ارتباط آنان با خویشاوندان نزدیک و مرتبط با بحث ما «جلوه نمایی های سطحی و نازل جایگزین» می شوند.
در جمع بندی این نوشتار، به شکل سوگمندانه باید از دغدغه پدر و مادر امروز در قبال فرزندش ابراز نگرانی کنیم.
والدینی که به جای برآوردن نیازهای عاطفی، روانی و رشد اخلاقی و تربیت درست و صحیح فرزندی که بتواند در فرداها عنصری کارساز برای جامعه باشد از زمان تولد، رفتار و شخصیت و سطح فکر او را به نازل ترین و سطحی ترین شکل ممکن هدایت می کنند.
سؤال این جاست: آیا امثال «ابن سینا و بیرونی و خوارزمی و دهخدا و حسابی و ..» به واسطه رندبودن تاریخ تولد خود شهره شدند یا دستاوردهای چشم گیرِ علمی و فرهنگی خود؟