آقای علیرضا یوسفی متولد سال 1353 از روستای استرک است. وی در رشته خوشنویسی (خط نَسخ) رتبه ها و افتخارات بسیاری را در جشنواره های شهرستانی، استانی و کشوری کسب کرده است. به مناسبت هفته خوشنویسی (21 تا 27 مهر) گفتگویی با ایشان انجام شد و مختصری از سوابق هنری و چالش های موجود و راه حل های آن سخن به میان آمد.
خوشنویسی را از چه زمانی آغاز کردید؟
از دوره راهنمایی و دبیرستان خط خوبی داشتم و برای مناسبت های گوناگون می نوشتم. آن موقع استادی هم نداشتم. با مشق نظری از روی کتاب هنر، کم کم خوش خط شدم.
در حقیقت، تا قبل از خدمت سربازی به صورت پراکنده و آماتوری کار می کردم. دیپلم را که گرفتم، قرار شد طی یک گزینش در سپاه کاشان خدمت سربازی را بگذرانم. آن روز پارچه نویسی برای ناحیه های کارگری و روستاها خیلی رایج بود. دوره آموزشی خدمت را به «ذوب آهن اصفهان» اعزام شدم.
در آنجا که اسامی و مشخصات خود را می نوشتیم، خوش خطی ام نظر همگان را جلب کرد و همین امر، باعث نگه داشتن من در ذوب آهن اصفهان گردید!
بعد از سربازی، خوشنویسی را به چه شکلی ادامه دادید؟
سال 76 که سربازی ام تمام شد، تصمیم گرفتم مراحل و دوره های انجمن خوشنویسان را طی کنم. به انجمن خوشنویسان کاشان رفتم و در سال 88 خط نستعلیق را تا دوره ممتاز نزد استاد کاظمی گذراندم. خط نسخ را نیز همزمان با استاد مظفری کار می کردم.
بعد از اینها، مدتی خوشنویسی را کنار گذاشتم و به انجام کارهای بازاری و روزمره خود مشغول شدم. سپس دو سال برای دوره فوق ممتاز به شهر قم نزد استاد عبدالرضایی رفتم و سال 90 فوق ممتاز را گرفتم.
چطور شد از بین خط های مختلف، خط نسخ را انتخاب کردید؟
خط نسخِ ایرانی را به خاطر علاقه انتخاب کردم و اینکه کمتر کسی در این زمینه کار می کرد. بنابراین به صورت تخصصی دنبال کردم. بعد از اتمام دوره فوق ممتاز، به دارالکتابۀ تهران (مرکز طبع و نشر قرآن کریم) معرفی شدم.
در آن زمان کارگاه های ماهیانه ای برقرار بود که توجه شان بیشتر روی نوشتن به شیوه نیریزی بود. شرکت در آن کلاس ها از لحاظِ به روز شدن خطم خیلی تأثیر گذاشت.
در آنجا یکسری قرآن های گروهی نوشتیم که به حرم حضرت ابوالفضل و حرم امام جواد و امام کاظم اهداء شد. به این واسطه سفری هم به کربلا داشتیم.
سابقه خط نسخ ایرانی به چه زمانی بر می گردد؟ و استادان برجسته آن چه کسانی اند؟
این خط در دوره صفویه به اوج خود رسید. اما از دوره قاجار با ورود صنعت چاپ کم کم تنزل پیدا کرد و روبه فراموشی رفت.
یکی از اساتید برجسته دوره صفویه، علاء الدین تبریزی بوده است. بعد از او، میرزا احمد نیریزی از خطاط های قَدَر است که الان هم قرآن هایی به خط او چاپ می شوند.
در دوره قاجار نیز دو تن از خوشنویسان معروف، بنام «اشرف الکُتّاب» و دیگری «وصال شیرازی» می باشد که هم شاعر و هم خوشنویس بوده و خط را در حدّ اعلاء می نوشته است.
در مورد نَسخ های دیگر چطور؟
خط نسخ عثمانی و خط نسخ عربی در کشورهای اسلامی مطرح است. به هر حال، آن ها هم ادعاهایی دارند. البته در کشور ما خط «عثمان طاها» رایج شده است. شاید در سال، حدود 20 میلیون قرآن به خط عثمان طاها چاپ و در کل کشورهای اسلامی پخش می شود.
عثمان طاها، یک خوشنویس سوری بوده که پناهندگی عربستان را به او می دهند. او قرآنی می نویسد که ختم به آیه بوده است. امتیازات و ویژگی های خاصی نیز دارد. معمولا قاریان قرآن برای قرائت و حفظ از آن استفاده می کنند.
بطوری که یک قرآن بین المللی شده است. البته از لحاظ هنری اعتبار زیادی ندارد. بیشتر از لحاظ خوانایی مدنظر است.
اکنون برای احیاء و زنده کردن خط نسخِ ایرانی چه کاری صورت گرفته است؟
دارالکِتابۀ تهران می خواهد نسخ ایرانی را احیاء کند و یک قرآن ملی به نام جمهوری اسلامی به چاپ برساند. تا حالا هم چندتا قرآن نوشته شده و سفارش داده اند.
ما هم تا مرحله قرارداد پیش رفتیم. اما چون بودجه های قرآنی کم شده، دارالکِتابه هم برنامه هایش اُفت کرد. شاید در کل کشور، کسانی که در این زمینه فعالند یا استادانه خط می نویسند بیش از 50 نفر وجود نداشته باشد.
گفته می شود مسؤولان ترکیه سعی داشته اند که خوشنویسی را به نام خودشان ثبت کنند. درست است؟
بله، اخیرا ترکیه اقداماتی انجام داده تا خوشنوسی اسلامی را به نام خودش ثبت کند. در صورتی که خوشنویسان آن ها بیشتر در استانبول متمرکز هستند. مثل ما نیستند که چندین شعبه انجمن خوشنویسان در کل کشور داشته باشند. آن ها بیشتر در خط «ثلث عثمانی» معروف هستند.
از این لحاظ می خواهند به نام خودشان ثبت کنند. همانطور که مولوی را به نام خودشان ثبت کردند. می گویند چون آرامگاهش آنجاست. در صورتی که مولانا حتی یک شعر ترکی هم ندارد! علاوه بر اینها شنیده ام که امارات هم می خواهد رشته تذهیب اسلامی را به نام خودش ثبت کند.
دلیلش چیست؟
اینها بیشتر بخاطر جشنواره های بین المللی است که برگزار می کنند. به بهانه یک جایزه خوب، خوشنویسان ما تحریک می شوند.
چون می بینند در مملکت ما چنین جشنواره هایی نیست. بنابراین بیشتر آثار خوشنویسی با عیار بالا و شیک به آنجا ارسال می شوند. وقتی آن آثار، رتبه می آورند دیگر به کشورمان بر نمی گردند و همان جا نگهداری می شوند. بنابراین به نام آن ها هم ثبت می شود.
آن وقت، حساب کنید چه مجموعه عظیمی از خط نستعلیق و ثلث گردآوری می شود. مسؤولان ما باید این مسائل را پیش بینی کنند.
به نظر شما وضعیت فرهنگ و هنر (به ویژه خوشنویسی) در کاشان چگونه است؟
بنظرم بی عدالتی تا حدی وجود دارد. شهرداری و اداره ارشاد به بعضی از هنرها مثل تئاتر بیشتر توجه نشان می دهند. اما هنرهای تجسمی به خصوص خوشنویسی، مظلوم واقع شده است.
اگرچه سابقه اش هم بیشتر است و می تواند نمادی از فرهنگ و هنر ما باشد. شهرداری نیز به تازگی یک شورای هنری درست کرده است. نمی دانم فعالیت هایش چیست و چه می کنند ولی تا حالا که خیرش به خوشنویس ها نرسیده!
آیا کاهش استقبال عمومی نسبت به خوشنویسیِ مذهبی می تواند نتیجۀ کاهش معنویت در بین مردم باشد؟
بله، شاید کسی حاضر باشد یک عکس یا مجسمه یا قاب فرش به قیمت چند میلیون تومان برای خانه اش بخرد، اما حاضر نیست برای یک اثر خوشنویسی هزینه کند. اثری که با فرهنگ و هنر و سابقه تمدنی ما سروکار دارد.
اثری که هم زیباست و هم ماندگار است و می تواند مایه برکت باشد. البته مردم زیاد آشنا نیستند و ارزش یک اثر هنری را نمی دانند.
مهمترین مشکلات هنرمندان خوشنویس چیست؟
یکی از مشکلات موجود، بالا بودن نرخ بیمه است. بیمه هنرمندان با بیمه آزاد چندان فرقی نمی کند. الان بیمه آزاد ماهانه حدود 650 هزار تومان و بیمه هنرمندان 450 هزار تومان است. علاوه بر این، بیمه هنرمندان یک روند طولانی دارد. مزایای آنچنانی هم ندارد. البته فقط امسال (سه ماهه اول) را خود دولت پرداخت کرد.
مشکل بعدی، کم رونق بودن اقتصادِ هنر است. شاید گرایش و تمایل مردم به سمت مذهب کمتر شده است. احتمالا استادان دیگر نیز همین گلایه را داشته باشند.
یک قانون وجود دارد که طبق آن باید ادارات و نهادهای دولتی، درصدی از بودجه شان را صرف خرید آثار هنری کنند، اما الان این اتفاق اصلا نمی افتد. حالا درست است به لحاظ معنوی، نوشتن این خطوط لذت بخش است ولی واقعا به لحاظ مادی، درآمد زیادی ندارد و کمتر خریداری می شوند.
افراد هم بیشتر در کلاس های موسیقی، زبان و ورزش فعالند. انجمن ها و آموزشگاه های خوشنویسی عملا رونق چندانی ندارند. با این هزینه های سنگین زندگی، انسان از آینده احساس وحشت می کند.
البته نباید ناامید شد و باید به خدا توکل کرد. ولی واقعا از کنار بعضی از چیزها هم نمی توان به سادگی گذشت.
چه باید کرد؟
باید یکسری برنامه های کلان در دولت صورت گیرد و تصمیمات جدی گرفته شود. شاید هم برنامه ریزی شده و قوانینی وضع گردیده اما کسی عمل نمی کند. اداره ارشاد یک معاونت هنری دارد.
بهتر است هنرمندان شاخص، برجسته، فعال و کسانی که پتانسیل بالایی در اجرای آثار هنری دارند را شناسایی و گزینش کنند. در این زمینه می توانند کلی برنامه برای آن ها داشته باشند.
و سخن آخر؟
در پایان جا دارد از تلاش ها و زحمات اساتید گرامی به ویژه استاد سعید کاظمی و استاد احمد خوش حساب که در برهه هایی مسؤولیت انجمن خوشنویسان کاشان را برعهده داشته و دارند، تشکر و قدردانی کنم.