تجربهای سخت و جانفرسا. ویروس دهشتناک کرونا را می گوییم. آن که در دو سه ماه پایانی سال گذشته آمد و دیدیم آنچه بر اقتصاد و معیشت و سلامتی جامعه تحمیل کرد.
کاشان از جمله شهرهایی بود که در بحران این ویروس مرموز، مبتلایان و تلفات زیادی در آمار کشوری کرونا بر جای گذاشت. آماری که اگر تلاش عموم کادر پزشکی و درمانی کاشان نبود، شاید تنهای بیشتری را رنجور و جان های افزونتری می گرفت.
برای آگاهی خود و خوانندگان از زیر و بم آنچه پزشکان و پرستاران به ویژه پرسنل بیمارستان شهید بهشتی به عنوان نقطه ثقل مبارزه با کرونا بر دوش داشتند، در گفت و گویی که شاید ادای دینی کوچک به کادر درمانی منطقه کاشان باشد، پای صحبت های (مدیر امور پرستاری بیمارستان شهید بهشتی) نشستیم.
خانم شهلارفیعی با سابقه 26 سال فعالیت در بیمارستان بهشتی در این گفت و شنود که به سبب طولانی بودن فقط پاسخ ها درج می شود، به گوشه هایی از تلاش ایثارگرانهی عموم کادر پزشکی این بیمارستان در ماههای سخت و جانگاه گذشته و خدمت رسانی به مردم اشاره کرد.
اولی های کرونا در کاشان، یک پدر و پسر بودند
*تا امروز که در حوزه درمان فعال هستیم با حوادث و وقایع مختلفی روبرو بودهایم و شرایط ویژه زیاد داشتهایم. آخرین تجربه ما پاندومی کرونا بود که در بیمارستان شهید بهشتی تقریبأ از اول اسفند درگیر آن شدیم.
البته ما از همان زمانی که بحث کووید19 در کشور چین شایع شد شروع کردیم به بالا بردن سطح آمادگی در بیمارستان. به این منظور کلاسهای آموزشی و حتی مانور برگزار کردیم تا ما و پرسنلمان هماهنگی و آمادگی لازم برای روبروشدن با این بحران را داشته باشیم.
*بیمارستان بهشتی از اسفند ماه درگیر مقابله با کرونا شد که در نهایت 13 اسفند کل بیمارستان به بستری شدن و درمان بیماران مبتلا به کرونا اختصاص پیدا کرد.
شاید بشود گفت ما تنها مرکز درمانی در کل کشور بودیم که یک بیمارستان 700 تختخوابی به طور کامل به درمان بیماران کرونا اختصاص پیدا کرد ما در حول و حوش اوج یکه تازی کرونا در کاشان، 580 تا 600 بیمار بستری کرونا در بیمارستان بهشتی داشتیم. خب شرایط خیلی خاص و ویژه بود.
*اولین بیماران کرونایی شناسایی شده و بستری در بیمارستان بهشتی کاشان دو نفر- یک پدر و پسر- بودند که به طور دقیق 30 بهمن ابتدا در بخش داخلی پذیرش و بلافاصله به بخش عفونی منتقل شدند.
هر دو به ونتیلاتور وصل بودند و در حالی که امید بهبودی شان کم بود، با تنفس مصنوعی روند درمان آنها طی می شد اما پدر فوت کرد ولی فرزند با این که 45 تا 50 روز در آی سی یو بستری بود به لطف خدا سلامتی خود را به دست آورد و هم اکنون با سلامتی مشغول کار و زندگی است.
خیال مردم از اینجا راحت؛ مراقب تجمعات باشید
*ما در مجموع 735 تخت در بیمارستان بهشتی داریم که بخش عفونی 32 تخت را به خود اختصاص داده. ما در مرحله اول مقابله با کرونا یعنی 30 بهمن 98، 16 تخت بخش عفونی را به بیماران کرونایی اختصاص دادیم ولی در روزهای دوم و سوم ظرفیت ما در بخش عفونی تکمیل شد و مجبور شدیم بخش های دیگر بیمارستان را هم درگیر کنیم.
تعداد پرسنل اولیه بخش عفونی بیمارستان به طور تقریبی 20 نفر بودند که با افزایش بیماران و شرایط سخت و خاص کرونا، تعداد پرسنل را افزایش دادیم، یعنی ما در بخش عفونی 20 پرستار و 4 کمک پرستار داشتیم که امور اولیه بیمار را رسیدگی می کردند که با توجه به شرایط بیمار که امکان داشتن همراه نداشت، این تعداد را دو برابر کردیم که در همه شیفت ها بتوانیم به امور اولیه بیمار رسیدگی و مراقبتها کامل باشد.
به تبع تعداد پرستار هم افزایش یافت چون شرایط خاص بود و بحمداله در بحران کرونا دانشگاه علوم پزشکی هم از نظر جذب نیرو خیلی کمک کرد به نحوی که حدود 60 پرستار و 28 کمک پرستار جذب و اضافه شدند که در کیفیت و سرعت مراقب از بیمار مبتلا به کرونا خیلی تأثیر داشت.
*وقتی هم که کاشان در موضوع کرونا به حالت زرد درآمد و اوضاعش کمی بهبود یافت، از تعداد پرستار در بیمارستان بهشتی کم نشد و آنها کماکان مشغول خدمتاند.
یکی از مشکلات ما این بود چون پرستارهای درگیر ما در بحث کرونا به مدت طولانی در سیستم مانده و کم نشده بودند، خستگی و فرسودگی شغلی بر آنها مستولی شد و خودشان در این بین هم مبتلا به کرونا می شدند.
به طور طبیعی ما مجبور شدیم و هستیم هر پرستاری که علائم کرونا در او پدیدار یا ابتلایش مثبت می شد را دو هفته از سیستم جدا کنیم و پس از بهبودی منتظر بازگشتش باشیم. چون می خواهیم مراقبت از بیمار کامل باشد هر چند این دو هفته تا بازگشت پرستار بهبود یافته، ما را کمی تحت فشار قرار می دهد و باعث می شود فشار کار به بقیه همکاران منتقل شود.
*ما اکنون در بیمارستان شرایط به طور تقریبی سخت و دشواری داریم چون بر خلاف اسفندماه بیماران دیگری هم علاوه بر مبتلایان کرونا پذیرش می کنیم ولی به تبع مراقبتها و مسائل ضدعفونی محیط بیمارستان به ویژه بخش عفونی هم بیشتر شده چون هم بیماران عادی پذیرش می شوند و هم مبتلایان کرونا و لذا دقت و رعایت باید بشتر شود تا خدای ناکرده یک مورد عادی تبدیل به عفونی نشود. بحمداله حتی در اوج کرونا حتی یک مورد هم نداشتیم که یک بیمار عادی مراجعه کند و پذیرش شود و در بیمارستان به کرونا مبتلا شود.
هم اکنون در بیمارستان شهید بهشتی بخش های مراقبت از بیماران کرونا کاملا جدا و منفک شده، به همین جهت به مردم این اطمینان را می دهیم که خیال شان از بابت عدم ابتلای بیمار عادی به کرونا در بیمارستان آسوده باشد و بدانند اگر خود با بیمارشان به دلیلی غیر از کرونا در بیمارستان پذیرش می شوند، هرگز به آن بیماری دچار نخواهند شد، غیر از این که در تجمعات یا سفر به کرونا مبتلا شوند.
خیرین و گروههای مردمی کمک رسان خوبی بودند
*ما در این مدت کودک مشکوک و مبتلا به کرونا هم بستری کردیم اما تعداد آنها خیلی کم بود اما ماهیت بیماری کرونا اکنون به گونه ای است که می توانیم بگوییم شناخت کاملی از آن وجود ندارد. یعنی به نسبت مراحل اولیه آشنایی و شناخت، علائم و راههای شیوع و انتقال کرونا متنوع تر و پیشرفتهتر شده به طور مثال قبل تر گفته می شد در فصل گرما و افزایش دمای هوا کرونا از بین میرود یا کرونا از طریق هوا منتقل نمی شود اما دیدیم که در اوج گرما، خوزستان دچار کرونا شد یعنی این بیماری به گونهای غافلگیر کننده تغییر شکل و ماهیت می دهد ولی از طرف دیگر کنترل بیماری هم خیلی بهتر شده چون مردم اکنون می دانند که بدون ماسک و عدم مرقبت درصد ابتلایشان به کرونا بسیار بالاست.
*ما از 30 بهمن تا اکنون بحمداله غیر از شهید سلامت یعنی دکتر فرهاد که به عنوان مسئول کنترل عفونت دانشگاه در بیبمارستان همکار ما بودند، فوتی دیگری از بین پزشک و پرستار در کاشان نداشتیم.
*نرخ ابتلا به کرونا بین زن و مرد در کاشان، زیاد فاصله ای نداشت. اوایل شاید بیشتر مبتلایان به کرونا در شهر ما آقایان بودند اما یک مدت بعد خانم ها در این آمار غالب شدند اما در مجموع عدد و رقم ابتلا بین این دو جنس بینابین بود.
*همان طور که گفتم کل تخت های بیمارستان شهید بهشتی حدود- 700 تخت-در اوج کرونا درگیر این بیماری شد. حتی بعضی بخش ها را تبدیل کردیم به بخش آی سی یو چون تعداد بیماران بدحال- حتی از شهرهای همجوار و دورتر که مسافر کاشان بودند- زیاد شد و آی سی یوی اولیه پاسخگو نمی داد، لذا در این مدت با همت خیرین نیک اندیش و ارجمند یک سری تجهیزات آی سی یو مثل ونتیلاتور به تجهیزات بیمارستان اضافه شد.
*در این چند ماه نحوه کمک گروه های داوطلب مردمی در بیمارستان که به عنوان (بیماریار) حضور پیدا می کردند بیشتر در حوزه کارهای اولیه بیمار شامل امور اولیه انتقال بیمار، رساندن مایعات نظیر آب به بیمار یا در جابجایی ها از تخت به مکانی دیگر کمک می کردند و بیشتر مراقب بودند. آن زمان چون فرصت آموزش به این افراد نبود واحد آموزش ما یک یا چند گروه مجازی ایجاد کرد و سپس افراد داوطلب عضو این گروه مجازی می شدند و اطلاعات مورد نیاز برای مراقبت و کمک به بیمار در اختیار آنها قرار داده می شد.
البته آموزش اولیه هنگام ورود آنها به مدت حدود نیم ساعت نیز وجود داشت.
*خود من نیز از مبتلایان به کرونا بودم. من تا 29 اسفند در بیمارستان و تمام وقت مشغول خدمت بودم و اگر در روزهای قبل یک مقدار علائم کرونا نظیر سرفه و بدندرد و تنگی نفس و .. در من بروز کرده بود اما 29 اسفند سطح بیماری در من افزایش پیدا کرد و منجر به این گردید که 24 ساعت در خانه بستری شوم و چون حالم بدتر شد مجبور شدم 6 روز نیز در بیمارستان بستری شوم و بعد هم که قرنطینهی دو هفتهای که روال معمول آن است.
متخصص چشم و پرستار ایثارگر
*ما از اسفند ماه 98 تا به طور تقریبی 15 اردیبهشت خاطرات تلخ و شیرین زیادی به اندازه حجم یک کتاب در بیمارستان شهید بهشتی داشتیم.
یکی از خاطرات خوب ما بهبودیافتن یک مادر باردار مبتلا به کرونا در بیمارستان بود. وی که حال بسیا وخیمی داشت، تقریبا ۴۵ روز به ونتیلاتور وصل بود و پس از بهبودی برای زایمان و تولد نوزادش به بیمارستان بازگشت و باعث خوشحالی فراوان کادر درمانی شد.
ولی شاید شیرین ترین خاطرات همکاری و همدلی ای بود که بین تمام کادر بیمارستان از واحد نگهبانی و خدمات تا پزشک و پرستار موج می زد و همه برای کمک به بیماران و گذر از این بحران سخت یکدل و هم جهت بودند. شرایط سخت بود و چون این بحران با بحران های قبلی فرق داشت همه کادر بیمارستان نگران خانواده های شان هم بودند.
*روزهای اوج کرونا در بیمارستان شهید بهشتی کاشان، عموم پرسنل از پزشک تا پرستار و کمک پرستار صحنه ها و جلوه های زیبایی از همکاری و ایثار خلق کردند. در این همکاری هر کس از هر کمکی که قادر بود دریغ نداشت. فلان پزشک نمی گفت من تخصصم چیز دیگری است و نمی توانم. همه پزشکان همکاری و ویزیت می کردند و حتی در ساعت های غیرکاری حضور داشتند.
ما پزشکی داشتیم که صبح تا شب بدون این که کسی از او خواسته باشد یا ساعت کاری اش باشد، در بیمارستان کمک می کرد و به ویزیت مشغول بود.
من در این جا لازم میدانم از همه همکاران و مجموعه کادر پرستاری، اتاق عمل و بیهوشی و کمک پرستاران و بهیاران و البته ماماها که در مراقبت از مادران باردار مبتلا به کرونا سعی وافری داشتند- بحمداله کلیه مادران باردار که برخی وضعیت بسیار وخیمی هم داشتند با بهبودی کامل از بیمارستان مرخص شدند- هم باید تشکر کنم. پزشکان ارجمند بیمارستان هم که جای خود دارند.
*ما متخصص چشم-دکتر گلابچی-را داشتیم که در بخش اورژانس به ما کمک می کردند و یا خانم زاهد که در وزارتخانه شاغل بودند و به عنوان پرستار آزاد و داوطلب آمدند و یاریگر ما بودند یا پرستارهای ما علی رغم نگرانی خانواده ها و شیفتهای خیلی سخت و فشرده به مدت 13-14 اما همدلانه و کوشا ظاهر شدند.
خیرین بزرگوار کاشان هم در این مدت حضور درخشانی داشتند و آنقدر در ارسال تجهیزات شامل ماسک و دستکش و وسائل حفاظت فردی و البته تغذیه کمک کردند که شاید کاشان از این حیث در دنیا بی نظیر باشد.
کمبود ماسک و دستکش؟ خیر نداشتیم
*در بحث ماسک و دستکش و .. نظیر این اقلام در بیمارستان ما کمبودی در ایام کرونا نداشتیم. خب در شرایط یک بحران باید در موضوع استفاده از تجهیزات دقت کرد.
این که حالا به اصطلاح خیلی بریز و بپاش کنیم و حساب و کتابی برای مصرف ماسک و دستکش در بین نباشد، پذیرفته نیست. ما برای تمام بخش ها سهمیه ماسک و دستکش و لباس مخصوص در نظر گرفته بودیم. همه از دو روز قبل سهمیه ها را تحویل می گرفتند.
شاید شرایط به گونه ای بود که گاه انتظار افراد این بود که ذخیره یک هفته آینده را هم داشته باشند! شاید نگران بودند در این شرایط کمبود اقلام داشته باشیم ولی نه؛ ما کمبودی حتی در اوج کرونا هم احساس نکردیم.
*یکی از خاطرات خوب ما این است که برخی از بهبود یافتگان کرونا، گاه می آیند و به کادر پزشکی ما سر می زنند. به طور مثال همان پسری که پدرش فوت شد و هر دو در یک زمان در بیمارستان بستری بودند، این پسر بعد بهبودی یک روز به دیدن ما آمد و پرسنل با رؤیت وی به گونه ای رفتار کردند که گویی از سلامت برادر یا اقوام نزدیک شان خوشحال اند و مسرور از این که او سلامتی اش را به دست آورده است.
همه چیر بستگی به آن (اگر) دارد
* هر چند اکنون حول و حوش 80 بیمار مبتلا به کرونا در بیمارستان بهشتی کاشان بستری هستند اما وضعیت به نسبت دو یا چند ماه قبل خوب است، اگر مردم رعایت کنند-چون آمار بیمار بستری ما وابسته به رعایت کردن مردم است-یعنی قید مسافرت را بزنند و در تجمعات غیرلازم هم شرکت نکنند و همه دستورالعمل ها را هم رعایت کنند می توان به کاهش شدید شیوع کرونا امیدوار بود.
متأسفانه در تعطیلی های اخیر بخشی از مردم به مسافرت رفتند یا در تجمعات بدون ماسک ظاهر شدند که از یک هفته تا10 روز دیگر احتمال شروع افزایش بیماری می رود.
*در موضوع کنترل کرونا، همه چیر بستگی به آن (اگر) دارد. خب محرم و مراسم تاسوعا و عاشورا در خون و بطن همه ما رسوخ کرده ولی در این تجمعات اگر با رعایت حداکثری دستورالعملها و پروتکلهای بهداشتی همراه باشد میتوان شرکت کرد.
الان بازگشایی مدارس هم موافق و مخالف زیاد دارد ولی در همان مدارس هم اگر شرایط مراقبتی و ضدعفونی ها و پروتکل ها بهداشتی رعایت شود مشکلی بروز نمی کند یعنی بستگی به همان اگر دارد.
*ما در این مدت، شاهد به طور مثال درگیری و بگومگوی همراه بیمار مبتلا به کرونا با پزشک و پرستار نبودیم و موردی شبیه این نداشتیم.
در برخی شهرها و در اخبار یکی دو مورد بود که همراه بیمار به دلیل تقاضای رسیدگی فوری و ذهنیت بی توجهی به بیمارش در بیمارستان، با پزشک و پرستار درگیر شده اما در بیمارستان شهید بهشتی کاشان نه؛ خانواده هایی البته بودند که دچار اضطراب و ترس از کرونا بودند و علی رغم این که آمده بودند تا تست بدهند و از بود و نبود کرونا در خود مطمئن شوند، اما در ادامه باور نداشتند که ممکن است مشکوک باشند و با این گفته که ما فقط سرماخورده ایم، با اصرار نمی خواستند بستری شوند!