بعد از اولین روز سال و در دورترین فاصله زمانی با نوروز، اول مهرماه، از خاطره انگیزترین روزهای یک سال شمسی است.
پشت سر گذاشتن یک دوره گرمای تابستان، کوتاه شدن روزها، تعادل میان شب و روز و همچنین هوای مطبوع، تنها یکی از این شباهت هاست. مهرماه حتی در سرمای پنهان شده روزهای آینده و ریزش برگهای پاییزی اش نیز نوعی غم شاعرانه را در خود نهفته دارد که اهل دل اصطلاحاً آن را حزن والا می نامند.
از همه اینها که بگذریم بازگشایی مدارس خود، سر فصلی تازه در گذر زمان است.
کمتر کسی است که در روز اول مهرماه حتی برای لحظاتی با روزهای کودکی خود خاطره بازی نکند. توجه بیشتر به کودکان و حتی نوادگان مان، تماشای خیابان در حالی که بچهها کیف بر کول در رفت و آمدند. توقف در جلوی درب مدارس و تماشای دانشآموزان بازیگوشی که در جستجوی سرویس ایاب و ذهاب خود از سر کول هم بالا می روند یا پدر و مادرهایی که دست دردانه های خود را محکم در دست گرفته تا آنان را از ازدحام زنگ آخر بیرون ببرند، تنها گوشهای از مناظر روزهای اول مهرماه است.
اما امسال در حالی به استقبال اول مهر ماه میرویم که سایه کرونا بر همه چیز از جمله آغاز سال تحصیلی سنگینی می کند.
سایه ای که آنقدر وهمناک و سنگین است تا بتواند همه آن لذت ها را محو گرداند و نوعی بلاتکلیفی و سرگردانی توأم با دلواپسی و ترس را جایگزین آن نماید که اتفاقاً چنین نیز شده است. کووید ۱۹ توفیق آن را یافته است که حتی بالاترین مدیران و کارکشته ترین کارشناسان آموزش و پرورش را مستاصل و درمانده کند.
با اینکه عالی ترین مقام اجرایی کشور یعنی شخص رئیس جمهور و بهتبع آن وزیر آموزش و پرورش دل را به دریا زده و گفتند که بنای سال تحصیلی جدید بر آموزش حضوری گذاشته شده است اما از همان روز اول این سخنان نتوانست ترس والدین از همه گیری کرونا و ابتلای فرزندشان را بریزد و همین شد که عدهای از دانشآموزان غایبان آغاز سال تحصیلی بودند. غیبتی که سخنان دکتر ظفرقندی رئیس نظام پزشکی، اسماعیلی نماینده مجلس به همراه چند نماینده همسو و همچنین مسئولین دانشگاه های علوم پزشکی کشور، آن را موجه نمودند.
آنان تصمیم بازگشایی مدارس در ۱۵ شهریور و سخنان رئیسجمهور را به نوعی شوخی تشبیه نمودند. این اعتراض ها تا آنجا پیش رفت که نمایندگان وزیر آموزش و پرورش را با جمعآوری امضا تهدید به استیضاح نمودند.
اول مهر ماه در شهر ما
تقریباً اوایل شهریور بود که در حضور روابط عمومی آموزش و پرورش کاشان جناب حمزه چاووشی دقایقی را به گپ و گفتی غیررسمی گذراندیم اما این گفتوگوی باعث نگردید که تقاضای مصاحبه مطبوعاتی با آقای رئیس را مطرح نکنیم.
ایشان ضمن موجه دانستن مصاحبه و حتی نشست مطبوعاتی در آستانه بازگشایی مدارس و عدم ابراز مخالفت با آن گفت: امسال همه چیز در هاله ای از ابهام و بلاتکلیفی به سر می برد، شما هر سوالی را بپرسید پاسخ شما همان است که مرکز استان تصمیم گیری کنند یعنی ما تابع تصمیمات آموزش و پرورش استان هستیم و هنوز همه چیز قطعی نشده است.
سپس چاووشی به نکتهای اشاره نمود که مزید بر تصمیمات اضطراری و رایج در سطح آموزش و پرورش کشور است. مشکلی که گریبانگیر آموزش و پرورش کاشان گردیده است و در گذشته نیز چندین بار باعث تغییرات ناگهانی در تصمیمات مرکز استان شده است.
مطلب از این قرار است که طبق دستور رئیس جمهور ارگان های شهر باید از دستورات ستاد ملی مبارزه با کرونا که در هر شهر تشکیل یافته است پیروی کنند. در این میان از یک سو آموزش و پرورش کاشان نیز باید تابع اصفهان باشد و این اداره نیز تابع دستورات ستاد کرونای اصفهان است، از دیگر سو کاشان هم ستاد کرونای خود را دارد ستادی که از ارکان دانشگاه علوم پزشکی این شهر است. دانشگاه علوم پزشکی تابع پایتخت است.
این موضوع بارها باعث گردیده که آموزش و پرورش استان بر اساس ستاد کرونا دستوراتی را به ما یعنی کاشان ابلاغ کند در حالی که ستاد کرونای کاشان دستورات متفاوتی را از طریق فرمانداری به ادارات شهر ابلاغ نموده است. دستوراتی که به علت بعد مسافت با مرکز استان و نیز دلایلی که ذکر شد (استقلال دانشگاه علوم پزشکی) با دستورات استانی مغایرت دارد. در این گونه موارد موضوع را با آموزش و پرورش استان در میان می گذاریم و خوشبختانه آنان اجازه می دهند که تابع دستورات ستاد کرونای کاشان باشیم.
نظرات مردم درباره آموزش حضوری و مجازی
در این میان مردم طبق تجربه یا شاید هم تئوری توطئه تحلیل دیگری دارند. عمده این نظرات بر دو محور استوار است.
گروه اول معتقدند: دولت پولی ندارد که هم آموزش حضوری داشته باشد و هم آنلاین، داشتن این دو باهم مستلزم پرداخت اضافه کاری به معلمان است. مدارس خصوصی نیز برای پرداخت هزینههای خود مجبور به آموزش حضوری هستند.
آنها معتقدند اینکه عدهای در سر کلاس حاضر و چهره به چهره آموزگار و دبیر تحصیل نمایند و عدهای در خانه و از طریق اپلیکیشن شاد آموزش ببینند غیرممکن خواهد بود، به خصوص اینکه گوشیهای هوشمند بی نهایت گران شده است. آنان نتیجهگیری میکنند کلاسها حضوری خواهد بود اگرچه عده ای نیز مبتلا شوند.
گروه دوم کسانی هستند که نظری زیرکانه تر و نزدیک به همان تئوری توطئه را باور دارند آنان بر این عقیده اند که مدارس خصوصی و دولتی طبق رویه سنواتی در هنگام ثبتنام مبالغی را از والدین اخذ می نمایند، این مبلغ برای مدارس خصوصی بیشتر است و با گرفتن چک حساب سال باید تسویه شود.
همه اینها اقتضا می نماید که شعار حضوری حضوری!! را محکمتر در هوش والدین بگویند. این کار تا آنجا ادامه می یابد که همه پرداختها به خیر و خوشی انجام پذیرد. از اینجا به بعد باید گوش به فرمان مخالفین حضور دانشآموزان در مدرسه بود نباید کودکان معصوم!! را به قربانگاه کرونا فرستاد آموزش آنلاین هم کفایت می کند. بدین ترتیب هم خطر رفع میگردد و هم پولها از دانش آموزان گرفته شده آقای وزیر هم استیضاح نمی شود.
پایان سخن
اکنون که قسمت پایانی این نوشتار، قلمی میگردد یک هفته از بازگشایی مدارس گذشته و یک هفته تا اول مهرماه باقی مانده است. شرایط آن طور نشان می دهد که گویا نظر گروه دوم مردم صحیح از آب در آمده است. چرا که اکنون با گذشت تنها یک هفته از این بازگشایی و حضور نیمبند دانش آموزان، نظرات رئیس جمهور و آقای وزیر به اختیاری بودن دانش آموز به حضور یا عدم حضور، تعدیل یافته است.
یقیناً با سپری شدن یک هفته دیگر یا همان اول مهر ماه نظرات حضرات باز هم تعدیل می یابد و در بر همان پاشنه می چرخد که منجر شود به بستن درب مدرسه و آموزش از طریق اپلیکیشن شاد. انشاالله تا آن زمان شهریه ها نیز تسویه گشته و همه چیز به خیر و خوشی پایان می یابد و سال تحصیلی ۹۹-۴۰۰ نیز با چشم بر هم زدنی سپری می گردد.
اما ای کاش مدیران و مسئولین ما نیز قدری جهانی تر با معضل کرونا برخورد داشتند چرا که کرونا مشکلی جهانی است و یقیناً آموزش کودکان در سراسر جهان را با چالش مواجه ساخته است.
ای کاش به این صحبت رئیس سازمان ملل نیم نگاهی داشتند که کرونا و آموزش از طریق کامپیوتر در جهان باعث بی سوادی قشر عظیمی از کودکان خواهد گشت. اینکه عده زیادی از تکنولوژی آموزش از راه دور محرومند و در آینده نیز از دسترسی به یک شغل خوب نیز محروم خواهند ماند و این یعنی فقر قشر عظیمی از مردم جهان.
ای کاش مدیران مدارس و مدیران تراز اول کشور به جای بهکارگیری ترفندهای اخذ شهریه قدری هم به آینده کودکان محروم از آموزش اندیشه می کردند و در نهایت ای کاش طراحان و عالمان کتب درسی به جای خلوت کردن عکس روی جلد کتاب ریاضی سوم دبستان یعنی حذف عکس نقاشی شده دخترکان،به این مهم همت می گماشتند که چه آموزشی را چگونه ارائه دهیم تا دختران و پسران همه ی مناطق کشور، به گونه ای مساوی از امکانات و مهارت و علم بهرمند گردند، تا شکاف طبقاتی موجود بیش از این عمیق نشود.
کاش فقط ایکاش.